شطحیات محتاج

ساخت وبلاگ
غریزه قدرت خواهی بشر از نخستین سپیدم پیدایش خود ، تا ایندم پیوسته در تلاش یافتن قدرت برای تأثر گذاری بر محیط پیرامون ،حوزه مناسبات زندگی وتجربه لذت از طریق قدرت بوده است. بر مبنای این پنداشت برای دستیابی به قدرت به راهکار های گونه گونی مبادرت کرده وگاهی این غریزه جنون قدرت خواهی سبب بدبختی هزاران انسان دیگر شده است. اگر با تأمل پیرامون مدار قدرت واقعی مکث گردد ،قدرت واقعی در تدبیر ،تفکر وفعال بودن ذهن در جهت شناخت رویداد های است که در چهار سوی ما بزم وبساط دارند. ما اگر فرایند زندگی را با دید صایب نگاه کنیم نه زندگی ارزش آنرا دارد که برای کسبش دنیا دیگران را به جهنم مبدل کنیم ونه مرگ آنقدر خوف شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : غریزه,قدرت, نویسنده : muhtajo بازدید : 50 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

به بهانه بهار                                                                                                                در بهاران هر رگ گل داشت یک پیک ایاغ      چشم عبرت راز ها میخواند از اوضاع باغ قاصدک پشتاره ازشادی بر ما تحفه داد     حول وحوش ما همه فارغ از سودا و داغ جوی آوای ترنم در لب و دردل غزل              در بن هر لاله او بگذاشت یک خرمن چراغ از قضا چندین بهار است راوی رنج والم      غیر  توفان  بلا  دیگر چی  دارد    او متاع متن جاده شد شبیه رنگ لاله ای دریغ!     شهرما آبستن است از خون وخشم درد و داغ نیست این جا صوت کبک نغمه و ابروبهار     جز دوسه ققنوس یک بوم دوسه هیآت ز زاغ درمحی شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : بهانه,بهار, نویسنده : muhtajo بازدید : 51 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

بیاد روز گاران گذشته بیاد رنج ودرد وجسم خسته بیاد باغ وآب ونغمه وجو بیاد کبک و دراج و سر کوه بیاد رنج بی پایان مردم بیاد نیش های کور کژدم بیاد رفتگان مفت مرده بیاد زندگان همچوبرده بیادغرش ومستی کوف آب بیاد رفتگان در گور در خواب بیاد سبزه  های باغ وپشته بیاد جاملی و باغ پسته بیاد امج باغستان مرده به فکرم تخم توتش مرچه خورده بیاد خمب شاؤن وپس راغ دلم در هجر دیدارش بود داغ بیاد قله بی باک  ترواغ خصومت داشت با هر بوم یا زاغ تنم اینجا وروحم روی کوفآب زهجر ش میچکد از دیده خونآب ====== دراج :پرندئی که گوشت شیرین دارد. جاملی: اسم مکان کژدم : استعاره به عملکرد بد فلان ...     شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : مثنوی, نویسنده : muhtajo بازدید : 66 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

نورانی با زشتی های دنیا بدرود گفت.محتاج دنیا بساطی است ،سراسر شگفتی ،وشگفتی ترین رویداد زندگی تجربه دیدن دنیا وترک دنیا با دنیا ی از حسرت ،ترس واضطراب است. ازهمه  شگفت تر  رویداد تجربه طعم مرگ برای  مرد است ،مردی که یکعمر برای تعریف درد همنوعانش درجستجوی تعریف درد ها ست وبا استمداد قلم وتفکر بدون ریا ودغدغه ضجه میکشد تا از تاریک زاویه زندگی انسان موفق به کشف عوامل درد شود.  در نهایت خودش از فشار این درد بصورت مظلومانه قربانی درد میشود ، وانسانهای پیرامونش درکش نمی کنند وتنها با، بار درد راهی گورستان سرد وتیره میشود.  مولوی ،ابن سینا ،حافظ وسنای قربانی همین درد شده اند ، سوگمندانه درد آنها  را شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : نورانی,رفت, نویسنده : muhtajo بازدید : 48 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

سخت ترین شرایط زندگی برای انسان گذشتاندن دوران رخوت وپیر یست . در این برهه زندگی علایق ،عشق ودلبستگی انسان به زندگی ،زن فرزند و استملاک کمرنگ وپوچی و هیچی زندگی نقاب از رخ خویش به دورافگنده و انسان آگاه به ملعبه بودن زندگی میشود .اما در این برهه زندگی برای انسان مسلمان یک روزنه وعشق باقی میماند ،و آن روزن وعشق توجه وتمرکز انسان به عشق واقعی معطوف میگردد،وآن عشق شیدای وشیفتگی انسان به تجلی ونور ابدییست و آن نور وعشق تمرکز وتعشق  به سوی رب است ،ربی که برای انسان در این مرحله آرامش ،امید ولذت لایتناهی دارد . عطار،مولوی ،شیخ الاشراق وسنائی هر سه در این مرحله زندگی به وارستگی رسیده ودنیا را با همه شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : لذت,عشق,غایبانه, نویسنده : muhtajo بازدید : 79 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

ممیزه های پایدار در شخصیت انسان های بزرگ کسب هویت : من کیستم ؟برای چی ماموریتی بدنیا آمده ام؟ وکدام هدف را باید گزینش کنم ! کدام شگرد ها موثر ترین شگرد برای تقرب به هدف است. وقف هویت :چی توانای دارم ؟ با این توانای کدام ماموریت را میتوانم انجام دهم! وانرژی فعال خود را در کدام مسیر معطوف سازم. ضبط هویت :برای اثبات توانائی ام بایسته است انرژی خود را در معرض داوری دیگران قرار دهم تا هویتم به مثابه انسان با انرژی فعال به اثبات برسد. کدام ممیزه جذاب وقابل امتیاز نسبت به سایر افراد دارم؟برای یافتن یک پایگاه مهم اجتماعی این هویت من مصدر چی خد ماتی میگردد. از زندگی راضی وخشنود : آنچه که در سهم زندگی ک شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : ممیزه,های,پایدار,شخصیت,انسان,های,بزرگ, نویسنده : muhtajo بازدید : 73 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

جوانی بزرگترین مهمان در فرایند َزندگیست ، وعشق هدیه است که خدا برای روشن نگاه داشتن بزم جوانی آنرا برای ما عطیه داده است . بایسته است  بر وجود هردو عطیه  شکر کرد و به مثابه دو گوهر گرانبها آنرا عزیز داشت.

در روز گار پیری این دو عطیه از بساط زندگی با شتاب فرار میکنند وآنچه برای ما باقی می ماند حسرتگرای در فراق این دوعطیه گمشده است ، که هر گز دوباره به بساط زندگی رجعت ندارند!.

شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : دوعطیه,بها, نویسنده : muhtajo بازدید : 80 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

فشرده یک کتاب در یازده پراگراف: علم را با شبه علم ممزوج نسازید ، زیرا علم آنست که از مرحله شک به باور و ایقان عینی توام شده باشد ، اما شک در مرحله تنوع ،تدوین وتمرین است و هنوز باب یقین بروی آن کشوده نه شده است.علم میراث ماند گار نیاکان فرهیخته وشایق دانستن است ، اما جهل میراث سیاه وشومیست که از افکار شیطانی اشخاص خود خوا ه با جهتگیری های اسبتدادی در تقویم برای پند آینده ها  میراث ماند است . در مفاهیم علمی حاشیه ومحتوآ اضافی وجود ندارد ،وبه قول کارل ریموند پو پر علم مجموعه گزاره های قطعی و به هم پیوسته است که روزنه های شک و منفی نگری در محتوإ آن مسدود است . علم ادعای دست یابی به حقیقت را ندارد شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : فشرده,کتاب, نویسنده : muhtajo بازدید : 66 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27

پدر پیر پدر پیر بگو قصه چرا خم شد ئی اندکی خسته ء از دهر پر از غم شد ئی پدر پیر چرا قامت تو خم گشته ؟ خنده ازسهم تو امروز چرا کم گشته! پدر پیر جبین تو غمین و نگران  دردلت غصه دیرینه  نهان پدر پیر ملول ونگرانی چی خزان نیست اندر دل تو شوق بهاران چی خزان پدر پیر چرا هستی خموش     کوله باری توشب روزبدوش پدر پیر تورا قامت خم       بر جبین تو دو شیار زغم  یک کمی خنده کن بر سر من        پادشاهی دل من افسر من پسرم زندگی یک جاده نور      اندرین جاده تو هستی معذور گوش این سخنم را تو بجان        تو در این معرکه هستی مهمان سهم خود را تو از این معرکه یاب    ورنه درپیر ی بی افتی به عذاب دهر را سفله نوازی آئ شطحیات محتاج...
ما را در سایت شطحیات محتاج دنبال می کنید

برچسب : پدر,پیر, نویسنده : muhtajo بازدید : 64 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:27